توماس واتسون و باورهایش | دلایل موفقیت آی بی ام از نگاه توماس واتسون

کسب و کار و باورهایش

توماس واتسون پسر 
 

چرا آن را بخوانیم؟

کسب و کار و باورهایش: ایده¬هایی که به ساخت آی¬بی¬ام کمک کردند، توسط پسر مؤسس آی¬بی¬ام نوشته شده که این شرکت را در عصر کامپیوتر هدایت کرد. این کتاب به تشریح یکی از موفق¬ترین شرکت¬های جهان پرداخته و نشان می¬دهد که چگونه پیشرفت¬های آن برگرفته از یک فرهنگ قوی سازمانی و تعهدی دلسوزانه نسبت به ارایة خدمات به مشتریان بودند.

شروع

توماس واتسون پسر  در سال 1946 و به عنوان فروشنده مشغول کار در آی¬بی¬ام شد. در سال 1956 او به سمت مدیر عامل شرکت و در سال 1971 و پس از اینکه در آغاز عصر کامپیوتر، آی¬بی¬ام را به یک شرکت برتر بین-المللی تبدیل کرد، بازنشسته شد. 

آی¬بی¬ام در ابتدا شرکت ثبت و محاسبه  نام داشت که واتسون پدر در سال 1914 به آن پیوسته بود. این شرکت در هر زمینه¬ای فعالیت می¬کرد اما به تدریج کار خود را بر روی ماشین¬ حساب¬هایی متمرکز کرد که اطلاعات را به صورت مکانیکی و بر روی کارت¬های پانچ (سوراخ) شده پردازش می¬کردند. در سال 1924، این شرکت به شرکت ماشین¬های کسب و کار بین¬المللی   تغییر نام داد. 

تصویب قانون دستمزد – ساعت  در سال 1937 که شرکت¬های آمریکایی را ملزم می¬ساخت تا ساعات کار را ثبت و بر اساس آن دستمزد پرداخت کنند، کمک شایانی به توسعة آی¬بی¬ام کرد. دستگاه¬های موجود دیگر از عهدة کار برنمی¬آمدند و واتسون پدر راه¬حلی به نام Mark 1  را توسعه داد که باعث تولید ماشین¬حساب¬های الکترونیکی مهندسی در سال 1947 شد. در آن زمان درآمد آی¬بی¬ام به 119 میلیون دلار رسیده بود و این شرکت در نظر داشت تا به بزرگ¬ترین شرکت کامپیوتری جهان تبدیل شود. 

تا آنجا که به اندیشة مدیریت مربوط بود، آی¬بی¬ام کاری مهم¬تر از آنچه را که باید انجام می¬داد، انجام داده بود. 
توماس واتسون پسر یک شرکت بزرگ و موفق با یک فرهنگ قوی در حوزة فروش و خدمات ایجاد کرد. توماس واتسون پدر بر افراد و خدمات تأکید می¬کرد. آی¬بی¬ام ستارة یک شرکت خدماتی در عصر دستگاه¬هایی است که بسیار بد عمل می¬کردند. این پیام کتاب کسب و کار و باورهایش می¬باشد.

مشارکت

1. ارزش های محوری، حیاتی هستند

باورهای محوری یک شرکت (که امروزه ارزش¬های محوری آن) نامیده می¬شوند، محور موفقیت می¬باشند. واتسون بر این اعتقاد است که این باورها به مردم کمک می-کنند تا از نقاط مشترک یکدیگر مطلع شوند و این نقاط و حس مشترک را حتی در طول تغییر نسل¬ها نیز حفظ کنند. 
از نظر او، موفقیت ناشی از مجموعه ای از باورها است که به موجب آنها، یک سازمان تمامی سیاست هایش را عملی می سازد. باورها همیشه باید قبل از سیاست ها، روش ها و اهداف قرار بگیرند. 
نه تنها باورها باید مطلق باشند، بلکه باید به اندازة کافی محکم نیز باشند. مهم¬ترین عامل در موفقیت سازمانی التزام صادقانه به این باورها است. باورها هرگز تغییر نمی¬کنند. هر چیزی تغییر می¬کند اما حقایقی که یک شرکت مبتنی بر آنها است، هرگز تغییر نمی¬کنند. 
البته واتسون در مورد انعطاف¬پذیری در دیگر حوزه¬ها نیز بحث کرده است. اگر سازمانی می¬خواهد از پس چالش تحولات جهانی برآید باید آماده باشد تا هر چیزی به جز باورهایش را در طول حیاتش تغییر دهد. تنها موضوع مقدس برای سازمان¬ها، فلسفة بنیادیش می¬باشد که از طریق آن کسب و کارش را جلو می¬برد. 

2. توسعة یک فرهنگ سازمانی

باورهایی که سازمان¬های بزرگ غالباً با آنها رشد می-کنند مبتنی بر تجارب و اعتقادات یک نفر هستند. در  آی¬بی¬ام، این فرد توماس واتسون پدر بود. 
واتسون یک فرهنگ سازمانی ایجاد کرد که تا امروز دوام داشته است. آی¬بی¬ام و مدیرانش همراه با زمان رشد کرده¬اند و همه در تمامی سطوح پایبند به این فرهنگ هستند. 

3. شور رقابت

در ورای فرهنگ سازمانی، اعتقاد به رقابت و افزایش کیفیت خدمات وجود دارد. همة رقبا از این موضوع شکایت دارند که آی¬بی¬ام از عهدة برآورده کردن تمامی سفارشاتش برمی¬آید. این امر تا حدی درست است. این شرکت توجه بسیار زیادی به برآورده کردن تعهدات، ارایة خدمات، ایجاد ارتباطات و رعایت ارزش¬های مد نظر واتسون دارد. 

4. افراد مهم هستند

تفاوت واقعی میان موفقیت و شکست در یک سازمان، غالباً ریشه در نیرو و استعداد افراد آن دارد. توجه کامل به شرایط کارمندان، یکی از مهم¬ترین باورهایی بوده که به موفقیت آی¬بی¬ام انجامیده است. 

متن

در این کتاب، نویسنده شرایط آی¬بی¬ام را تشریح کرده است. این کتاب نمایانگر فلسفة کسب و کار و اهداف گستردة آی¬بی¬ام است. 
اگرچه این کتاب در همان سالی چاپ شد که کتاب آلفرد اسلوان  به نام سال¬های عمرم در جنرال موتورز نیز منتشر شد، اما این دو تفاوت¬های زیادی با هم دارند. در حالی که اسلوان، افراد را در حاشیه می¬داند، واتسون از توانمندی¬های بالقوة آنها سخن می¬گوید. اسلوان از سیستم¬ها و ساختارها سخن می¬گوید اما واتسون به  ارزش¬ها اشاره می¬کند. 

استاد گری هامل  می¬نویسد: «واتسون می¬گوید که هرگز باورهای اساسی خود را تغییر ندهید. ممکن است حق با او باشد. اما مرز میان باورها و تعصبات بسیار نازک است. باورها نیز می¬توانند ابزاری ارزشمند باشند که شرکت حول آنها شروع به تغییر و تحول می¬کند. اگر این چنین نشود، آنگاه شرکت در گذشتة خود باقی خواهد ماند.»

برای اطلاعات بیشتر

کسب و کار باورهایش، توماس واتسون، 1963

پندها

رازی که از پدرم آموخت این بود که بدون هیچ واهمه-ای بدوم و هرگز به آن فکر نکنم.»  کسب و کار و باورهایش